سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] کسى که ارج خود نشناخت جان خود را باخت . [نهج البلاغه]
مشخصات مدیروبلاگ
 
smart[82]
امیدوارم از وبلاگم راضی باشید:)


خبر مایه
پیوند دوستان
 
یا د د اشت ها ی شخصی خو د م . بیصدا ترازسکوت... ایران اسلامی S&N 0511 عشق ترخون Manna سایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.ir بهار عشق دل شکسته منطقه آزاد آخرین اخبار شرکت های مربوط به موبایل تینا سکوت عاری از صداست. vagte raftan مناجات با عشق دانستنی / سرگرمی پری دریایی ایستگاه زندگی محمد محمد علی تبار در مورد امام خامنه ای محمد قدرتی دربارهی اهانت به حضرت محمد محمد امیدواری ابرقویی در مورد شناخت کافی مهندس علیرضا افشار در موردشهدا الناز در مورد انسان های سنگی داوود دربارهی هرچی بخای یگانه در مورد جز تو مهران در مورد شهرستان بجنورد غزل صداقت در مورد اقلین ـ احساس choobak33 ابراهیم فروتن تنها در مورد هم نفس محمد در مورد هر چی دل تنگم بخواد دختر شهید در مورد پایگاه شهید علی پور نهال در مورد برترین موبایل های دنیا احمد نباتی در مورد هم اندیشی دینی در مورد خدایا مودبم فرمای ... شهریار کوچه ها در مورد عشق ما ئده در مورد MANNA غلام امام حسن در مورد ایران اسلامی لطیفه ، تا ریخی ، مذ هبی، اخلا قی ، سر گر می . کارشناس مدیریت دولتی ترخون


بابام با ماشین تصادف کرده
زنگ زده به من فحش میده
می گم چی شده ؟ میگه تصادف کردم
می گم چرا به من فحش می دی
میگه لام صـــب
وقتی تصادف کردم داشتم به تو فکر می کردم :|


  
  

 


چند سال پیش یک روز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدندکه :(( ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر)).گیج شدم
رفتم خواستگاری، دختر پرسید: مدرک تحصیلی ات چیست؟ گفتم: دیپلم تمام! گفت: بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه.مشکوکم
رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشم، رفتم خواستگاری. پدر دختر پرسید: خدمت رفته ای؟ گفتم : نه هنوز. گفت: مرد نشد نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی. رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم. رفتم خواستگاری. مادر دختر پرسید: شغلت چیست؟ گفتم فعلا کار گیر نیاوردم. گفت: بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار.
رفتم کار پیدا کنم گفتند: سابقه کار می خواهیم. رفتم سابقه کار جور کنم. گفتند: باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم. دوباره رفتم کار کنم، گفتند باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم کار کنم گفتند سابقه کار ، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی. گفتند: برو جایی که سابقه کار نخواهد. رفتم جایی که نخواستند. گفتند باید متاهل باشی!. برگشتم رفتم خواستگاری گفتم : رفتم جایی که سابقه کار نخواستند ولی گفتند باید متاهل باشی. گفتند باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی. رفتم گفتم: باید کار داشته باشم تا متاهل شوم. گفتند: باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم.عصبانی شدم!
برگشتم رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!!!تبسم


91/8/7::: 8:11 ع
نظر()
  
  
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

هدایت به بالا

کد هدایت به بالا