بازدید امروز :58
بازدید دیروز :5
کل بازدید :108823
تعداد کل یاداشته ها : 85
103/9/4
12:36 ع
یارو میخواسته بچش رو نصیحت کنه! میگه: چند سالته؟
بچه میگه: 16 سال !
پدره میگه : خاک بر سرت الان هم سن سالات 30 سالشونه.
شمال علف بکاری درخت میشه.اونوقت میری توش از بیابون کم درخت تره.
اونوقت میری تو بیابونا ایران خدایی دو طرف جاده درخت عینه طونل چسبیدن به هم.
خدایی یکی کمک کنه.
والا بخدا...
یا بازم شکست عشقی اینقدر از این بانو چونگ خوشمون امده بود نزدیک بود گوسفند هامون رو بفروشم برم بگیرمش اینم باردار شد خدا به خیر کنه
من )):
بانو چانگ )):
سوسانو بعد از شنیدن این خبر ))))):
غضنفر میره خونه دوستش مهمونی. بعد از چند روز میخواسته بره دوستش
میگه بازم میموندی پیش ما... غضنفر میگه نه دیگه برم بچه ها تو ماشین منتظرن :)