بازدید امروز :51
بازدید دیروز :1
کل بازدید :108968
تعداد کل یاداشته ها : 85
103/9/8
7:48 ص
شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت همراه خودش میبرد. روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود: آن زن کیست گفت مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست. پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: آخه نکبت! تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟