بازدید امروز :33
بازدید دیروز :3
کل بازدید :109081
تعداد کل یاداشته ها : 85
103/9/11
6:4 ص
شخصی مادر پیرش را در زنبیلی می گذاشت و هرجا می رفت همراه خودش میبرد. روزی حضرت عیسی او را دید، به وی فرمود: آن زن کیست گفت مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پیر است و قادر به حرکت نیست. پیرزن دستش را از زنبیل بیرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: آخه نکبت! تو بهتر می فهمی یا پیغمبر خدا؟